►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
عاشق موهای بلند بودی
بیست سالی میشود موهایم را کوتاه نکردم
دختر 18 ساله ام میپرسد
مادر تو عاشق شده ای؟!؟
اسمت را که میگویم
رو ترش میکند
ناراحت میشود و میگوید
تو پسر دوستی
برادرم را بیشتر دوست داری
بغض میکنم
پدرش مرد خوبی است
اما پسرم درست مثل توست
همان قدر پر جذبه و دوست داشتنی
همان قدر قد بلند و مغرور
اشکم میریزد
دخترم را بغل میکنم و میگویم: نه دخترم
من عاشق نشده ام
دیوانه شده ام
و او میگوید خوش به حال پدرم
گناه کبیره من
کجایی؟!؟
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
بعد تو روزی احتمالاً با مردِ دیگری ازدواج خواهم کرد
با هم به سفر خواهیم رفت
بچه دار خواهیم شد
و شاید کنار هم سالها نفس خواهیم کشید
برای " تو " مینویسم که روزی اگر حس کردی به این عشق وفادار نماندم
با دقت این متن را بخوانی
تا ببینی من بعد از تو فقط ازدواج کردم
عاشق نشدم
هیچ مَردی برای من " تو " نمیشود دیوانه
اگر حس کردی وفادارتر از من بودی
به زنی تنها روی تخت خوابی دو نفره فکر کن
که بهشتش در آغوش تو جا مانده
و حالا در جهنم آغوش دیگری میسوزد
به زنی فکر کن
که برای شوهرش غذای مورد علاقهی تو را میپزد
لباسی که تو هدیه داده ای میپوشد
و عطر تو را برای او میخرد
به زنی فکر کن
که پسرش هم نام توست
و هربار که دلش برای تو تنگ میشود
بلند بلند اسم او را تکرار میکند
و اشک از گونه هایش میلغزد
خوب این متن را بخوان
عشقِ دیوانهی من
تا شاید به وفاداری من پی ببری